تیبیایید بگوییم بری جان، پادشاه نیمه مگس، سرانجام تصمیم گرفت که راگبی را ترک کند، زمانی که یک عابر بانک در رایل به او حمله کرد. حداقل این چیزی است که در برخی داستان ها می گوید. در موارد دیگر، این یک پرستار در سوانسی بود، یا یک مادر جوان که به پسرش میگفت دستش را در Eisteddfod دراز کند، یا مردی که وقتی ماشینش را بیکار رها کرد در خیابان کویین ترافیک ایجاد کرد. برای دست دادن یا بچه هایی که دور او جمع شده بودند تا وقتی به این خبر رسیدند که او برای تعمیر ماشینش در گاراژ محلی توقف کرده خیره شده بودند. جان در توضیح دلیل بازنشستگی خود گفت: «زندگی در کاسه ماهی اصلاً زندگی نیست.»
جان یکشنبه گذشته در سن 79 سالگی درگذشت. روز شنبه در تویکنهام برای او و هم تیمی اش جی پی آر ویلیامز و همچنین مایک وستون کاپیتان قدیمی تیم ملی انگلیس یک دقیقه تشویق می شود. مداحی جان یادآور این بود که بازی در ولز با بازی آنها در انگلیس کمی متفاوت است. 54685 بازیکن راگبی در ولز ثبت نام کرده اند که در 276 باشگاه پراکنده شده اند، از جمعیت کمی بیش از 3 میلیون نفر. این گوشه ای از بریتانیا است که راگبی در آن ورزش اقلیت نیست. جان شاید اینطوری ترجیح می داد.
او نوشت: «من یک خدا، یک شاهزاده یا یک درمانگر نیستم، بلکه یک مرد عادی هستم. طنز ماجرا این بود که تصمیم او برای ترک بازی در سن 27 سالگی فقط اسطوره او را محو کرد.
گذشته در راگبی ولز در همه جا حضور دارد. هیچ راه فراری نیست. به خصوص زمانی که آنها مقابل انگلیس بازی می کنند. وارن گاتلند این هفته، کاپیتانش دافید جنکینز و مدافع کناری جورج نورث، که شاید تنها فوق ستاره باقی مانده در تیم جوانش باشد، در مورد آن صحبت کردند. این رقابتی است که به سال 1881 بازمیگردد، اما واقعاً در سالهایی شکوفا شد که JPR، جرالد، گرت، فیل، مرو انحراف و همه افراد دیگر، بدون نام خانوادگی، قلب و روح انگلیسیها را میکوبیدند. سال به سال راگبی ولز از دهه 1980 مانند کریکت هند غربی دارای لحن قهوه ای بوده است.
این چند سال سخت برای راگبی ولز بوده است. فدراسیون ملی گزارشی مستقل درباره فرهنگ خود منتشر کرده است که نشان میدهد میتواند محل کار «سمی»، «غیربخشنده» و «حتی انتقامجو» باشد، تیمهای منطقهای در حال مبارزه هستند، بحثهای داغ بر سر آن وجود دارد و استعفاها اصلاح فوتبال حرفهای و نتایج تیم ملی مردان، که موفقیتهای آن در دهه گذشته به پوشاندن مشکلات اساسی کمک کرد، بدتر شده است زیرا یک نسل از بازیکنان جای خود را به نسل بعدی دادهاند.
قرار بود گاتلند از این کنفرانس خبری برای معرفی تیمش برای بازی استفاده کند اما 24 ساعت قبل اعلام کرده بود. او سریعتر از برنامهریزی شده و بدون اخطار آنجا را ترک کرد زیرا از نحوه لو رفتن تیم در هفته قبل ناراحت بود. تصمیم برای ارائه این اطلاعیه مطبوعات را غافلگیر کرده بود و کنفرانس با رفت و برگشت طولانی بین او و تعدادی از روزنامه نگاران ولزی درباره وضعیت روابط بین تیم و رسانه آغاز شد. گاتلند یک بار گفت: «احساس میکنم که انگار در گردابی از منفیگرایی پیرامون بازی ولز گیر کردهایم».
ماجرا جنبه دیگری هم دارد. همیشه این وجود دارد. گراینت جان، مدیر انجمن WRU، یکی از آن بچههایی بود که بری جان را بت کردند. او می گوید: «من در سال 1971 نه ساله بودم، بنابراین اولین تجربه واقعی راگبی من تور Lions در سال 1971 بود. قهرمانان من جی پی آر، گرت ادواردز و بری جان بودند. اولین بازی ای که دیدم، بازی بربرها مقابل نیوزلند در سال 1973 بود. من با پدرم آنجا بودم، بنابراین با تماشای آن بزرگ شدم.
در حالی که گتلند کنفرانس مطبوعاتی خود را برگزار می کرد، جان در یک رویداد رسانه ای در استادیوم پرنسیپیتی شرکت کرد و از راه اندازی یک برنامه جدید کارآموزی WRU با همکاری دانشگاه متروپولیتن کاردیف خبر داد. دیوی لیک، سلف جنکینز به عنوان کاپیتان، یکی از کارآموزان WRU بود، و همچنین کلسی جونز که برای تیم زنان بازی میکرد. سایر فارغ التحصیلان به عنوان افسر مرکز یا افسر توسعه باشگاه کار می کنند.
جان می گوید: «راگبی در ولز فقط در ساعت 2:30 بعدازظهر شنبه اتفاق نمی افتد. “چون راگبی در ولز مهم است. مردم هنوز آن را میخواهند، خانوادهها هنوز این اشتیاق را نسبت به آن دارند، هنوز در فرهنگ جا افتاده است.” او از باشگاهها به عنوان بخشهای مهم جامعه صحبت میکند، مکانهایی که همه از آنها استقبال میکنند، “حتی اگر تولد 80 سالگی باشد.” -سال- پیری که می خواهد برای یک فنجان چای به آنجا برود.» او توضیح می دهد که چالش این است که خود جوامع در حال تغییر هستند. و سریع. جان میگوید: «من به باشگاههایی میروم که مردم به من میگویند: «قبلاً افراد زیادی بازی میکردند» و من پاسخ میدهم: «آره، اما قبلاً حدود 160 مین هم داشتیم».
شما می بینید که شهرهای جدید و مدارس جدیدی در خارج از کاردیف ساخته می شوند. بنابراین چالش پیش روی ما این است که چگونه راگبی را به این گروه از مردم ارائه کنیم؟» نقطه ضعف این است که شهرهایی وجود دارند که جمعیت آنها در حال کاهش است. مادرم را ببرید، او 90 ساله است و چیزی در شهرش نمانده است، قبلاً دو بیمارستان عمومی وجود داشت، اما اکنون فقط یک بیمارستان وجود دارد. در یکی از مناطقی که پدرشوهرم زندگی می کرد هم همینطور است. الان اصلا مدرسه ای آنجا نیست. باشگاه راگبی محلی به لطف این مدرسه پیشرفت کرده است، اما تا کی بدون آن دوام خواهد آورد؟
در همان زمان، جمعیت شناسی جمعیت بازی ها نیز در حال تغییر است.
جان میگوید: «اگر به مناطق مرفه نگاه کنید، باشگاهها مملو از مینیسالان، نوجوانان و جوانان است، تعداد بسیار زیاد است، اما اخیراً با یک مدیر صحبت کردم که به ما گفت: «من به دنبال حدود 10 میگردم. نگرانی ها.’ در طول تعطیلات تابستانی، WRU یک برنامه Fit و Fed را در مناطق محروم اجرا میکند و برای تقریباً 15000 کودک که معمولاً برای تغذیه به وعدههای غذایی رایگان مدرسه وابسته هستند، صبحانه و ناهار ارائه میکند. آنها همچنین اخیراً 5000 جفت چکمه برای استفاده جامعه خریداری و توزیع کردند.
استعداد هنوز وجود دارد، درست مثل زمان بری جان. فارغ از اینکه ولز ببرد یا ببازد، آنها چیزهای زیادی برای ارائه در روز شنبه در زمین تویکنهام خواهند داشت، بچههای جوان، برخی از آنها هنوز در بازی حرفهای پشت گوش خود را خیس میکنند، اما با آنچه که برای حضور در مسابقه تست نیاز است. و شور و شوق نیز وجود دارد، به خصوص هیجانی که پیرامون این بازی وجود دارد. جان میگوید: «به الکس من گوش کنید که در مورد برنده شدن اولین بازی خود صحبت میکند. “بشنوید که می گوید این غرورآفرین ترین روز زندگی اش بود و باید باور کنید که بازی هنوز در قلب مردم می سوزد.”