منمثل جود بلینگهام بود می دانست. او به تازگی اولین گل کلاسیکو خود را به ثمر رسانده بود، یک ضربه کارتونی از روی راورز، همیش با شوت داغ توپ را از فاصله 28 یاردی وارد دروازه کرد، اما او کار خود را انجام نداد، نه این بار. او نشان رئال مادرید را روی پیراهن خود کشید، نشانه ای از ناامیدی، اما بدون لبخند یا جشن، دستانش گسترده شد. یک مراسم نمادین فوری که در کلیسای جامع، کلیسای مارادونا و هر جای دیگر انجام می شود. پس از یازده بازدید، این بار گم شده بود. هیچ صحنهای بزرگتر از صحنهای که روی آن قدم میزد وجود نداشت، هیچ لحظهای مثل این، که پوچ بود، اما کار او در اینجا انجام نشد.
هنوز نه، اما اینطور خواهد بود. همیشه زمان برای بیشتر وجود دارد، حتی اگر بگذرد، به ویژه وقتی می لغزد اگر زمانی که بلینگهام آن کار بلینگهام را انجام داد، هواداران مادرید جشن را از دست میدادند، فرصتی دیگر وجود داشت، فرصتی برای بهتر شدن، و او هر کاری میتوانست انجام میداد تا به این شکل انجام شود. آنتونیو رودیگر نیز همین کار را خواهد کرد.
وقتی بلینگهام در اولین بازی خود مقابل بارسلونا در دقیقه 68 ال کلاسیکو بعدازظهر شنبه گل تساوی را به ثمر رساند و نتیجه را 1-1 کرد، ناچو فرناندز روی نیمکت مادرید چهره ای به تن داشت که می گفت: “لعنتی این را دیدی؟!” گل تعیین کننده را در دقیقه 92 به ثمر رساند و این بار جشن گرفت، ناچو بلافاصله از زمین پرید و بقیه هم تیمی هایش به دنبال مرد انگلیسی دویدند. بلینگهام سری تکان داد و دستانش را دراز کردند. بله، واقعاً این اتفاق افتاد. رودیگر پشت سر او فریاد زد: «یک بار دیگر، یک بار دیگر. این کار را دوباره برای آنها انجام دهید.» وقتی بالاخره او را در آغوش گرفتند و پیروزی که آنها را در صدر قرار داد عملاً تضمین شد، او این کار را کرد.
وقتی مقابل جایگاه مونتجوئیک ایستاد، دوباره آنجا بود: بخشی گلادیاتور، بخشی مسیح نجات دهنده. و اگر مضحک به نظر می رسد، به این دلیل است که اینطور است. این همه چیز است. بلینگهام پس از آن گفت: «من همین الان به خانه زنگ زدم. “شنیدن آنها در سر و صدا سخت بود، اما فکر کردن به اینکه چند بار آن بازی را روی مبل با برادر و والدینم تماشا کردم کمی احساسی بود. گفتم این به من بستگی دارد که آن را تجربه کنم و تأثیر بگذارم.»
یک اثر. مونتجویک از زمانی که سالی گانل به دنبال طلا رفت، چنین اجرای انگلیسی را ندیده بود. این دستگاه ممکن است هرگز آن را ساخته باشد. گری لینهکر مقابل رئال مادرید هت تریک کرد. اولین کلاسیکو دیوید بکهام او را به یک قهرمان تبدیل کرد. استیو مک منمن در نیوکمپ و در نیمه نهایی جام ملت های اروپا گلزنی کرد. لوری کانینگهام مورد تشویق ایستاده قرار گرفت، از جانب بارسلونا طرفداران. مایکل اوون در ال کلاسیکو هم گل زد، بارسلونا در برنابئو شکست خورد. اما این؟ این یک چیز متفاوت بود است یک چیز دیگر.
بزرگترین رقابتی که وجود دارد این است که در ال کلاسیکو چیزهای زیادی در طول سال ها وجود داشته است، اما هرگز بیتلز در مقابل استونز قرار نگرفت. این بار، میک جگر و رونی وود در جعبه کارگردان حضور داشتند و بارسلونا لوگوی زبان استونز را روی پیراهن های خود پوشید – نسخه محدودی که فقط با قیمت 399 یورو (348 پوند) و 2999 یورو (2620 پوند) متعلق به شماست، برای تیم های مردان و زنان. نسخه امضا شده – روبروی آنها مردی ایستاده بود که برنابئو “هی جود” را می خواند. آنها گفتند که راک اند رول کلاسیک، نبرد گروه ها بود. همچنین این یک هدیه بود که هر کاری که این ستون میتوانست انجام دهد برای شرکت نکردن، نادیده گرفتن لیست طولانی عناوین آهنگهایی که مخصوصاً تهیه کرده بود، و در نهایت تسلیم شدن، برای بیرون آمدن از ابر من، یک هدیه بود.
“Stones 1, Beatles 2” عنوان تیتر روزنامه AS بود. در صفحه اول مارکا آمده است: “جود زبانش را بیرون می آورد.” تقریباً بقیه میگویند: «بارسلونا نمیتواند رضایتبخش باشد». جناس خواندن همه جا بود. او “موسیقی و متن” را تهیه کرد و برنده بازی “یک کاپلا«به هر معنی که باشد؛ آنها “به ضرب آهنگ بلینگهام رقصیده بودند.” “بیتلز همیشه گروه مورد علاقه ما بوده است” اکانت ایکس رئال مادرید را توضیح داد. این بازیکن یک کاریکاتور منتشر کرد او، فدریکو والورده، ادواردو کاماویگا و اورلین کوامنی از جاده ابی عبور می کنند.
صفحه اول AS گفت: «لرد بلینگهام». در جای دیگر، «سر بلینگهام» «کل امپراتوری بریتانیا» بود، که کمی خشن به نظر میرسید، و «دیکتاتوری» که ارادهاش را تحمیل میکرد، که حتی بدتر بود. او البته ابهت شیطانی مادرید بود. او همچنین گرگ ارباب او بود که دوباره او را نجات داد، که بهتر بود و همه چیز در موردش بود. زیرا این فقط یک بازی نیست – حتی اگر یک بازی باشد را حتی اگر هیچ بازیکن مادریدی در اولین دیدار خود از بارسلونا از سال 1947 دو گل به ثمر نرسانده باشد – این همه آنهاست. تقریباً همه قبول دارند که او در بهترین فرم هر فوتبالیستی در جهان است. حتی کسانی هستند که در بارسلونا اینطور فکر می کنند، حتی اگر نتوانند آن را بگویند.
بلینگهام گفت: “همه چیز خوب پیش می رود.”
حتی اگر به نظر نمی رسید. این دقیقاً ساده ترین بازی نبود، زیرا یک نبرد بسیار سرگرم کننده با Gavi بود که پر از تحسین متقابل بود. بلینگهام اعتراف کرد: «فکر نمیکنم من یا هم تیمیهایم در بهترین حالت خود بودیم، اما او گل تساوی خیرهکنندهای را به ثمر رساند تا مادرید را امیدوار کند. سعی کن از محوطه جریمه خارج شوی.» – و بعد رفت و گل دیرهنگام را زد. او گفت: «با قلب بازی میکند، اما من عاشق کامبکها هستم. دوربینها پدری مجروح را در حال غر زدن درمورد اینکه بلینگهام چه ادم بزرگی بود زمزمه کرد – به عبارت دیگر، چقدر خوش شانس بود – اما اگر واقعاً توپ به پای او میافتاد، آنقدر اتفاق میافتاد که دیگر شبیه شانس به نظر نمیرسد. او در دقیقه 94 مقابل یونیون برلین و در دقیقه 95 مقابل ختافه گل پیروزی را به ثمر رساند.
بلینگهام این حرکات را مطالعه کرد. پسری که در بیرمنگام شماره 22 را به تن می کرد، چون شماره 4، 8 و 10 بود، شماره 5 را می پوشید و در غیاب کریم بنزما و کیلیان امباپه به شماره 9 جعلی تبدیل شده است. آنچلوتی ویدئوهایی از آن لحظات دورتموند را به او نشان داد، زمانی که او به منطقه نزدیک بود، اما حتی خودش هم اعتراف می کند که از اینکه چقدر خوب پیش رفته است، “متعجب” است. روز شنبه، او اظهار داشت که بلینگهام می تواند به راحتی 20 یا 25 گل در این فصل به ثمر برساند و اکنون محافظه کارانه به نظر می رسد. او در 10 بازی لیگ 10 گل و در هر سه بازی خود در لیگ قهرمانان یک گل به ثمر رسانده است، در حال حاضر یک گل کمتر از سال گذشته. لوکا مودریچ گفت: «او انتظار زیادی هم نداشت.
آنها به او وابسته هستند. بلینگهام 13 گل از 29 گل مادرید را به ثمر رسانده است. هفت پیروزی از دوازده پیروزی آنها مستقیماً به او نسبت داده شد. اینجا خبری از padding نیست، هیچ تیراندازی وحشیانه ای وجود ندارد. از آنجایی که او فقط 19 شوت زد، تنها یکی از 10 گل او در لیگ – سومین گل در برد 3-0 در خیرونا – می تواند بی اهمیت تلقی شود، و این فقط به این دلیل است که او یک پاس درخشان با بیرون کفشش در ابتدای بازی ارائه کرده بود. بازی او در اولین بازی خود گل دوم را به ثمر رساند و پیروزی را در سن مامس تضمین کرد. در شکست مقابل آلمریا 1-1 و 2-1 گلزنی کرد. او تک گل سلتا را در دقیقه 81، گل اول و دوم مقابل اوساسونا و حالا گل تساوی و پیروزی مقابل بارسلونا را به ثمر رساند. در اروپا در برد 2-1 مقابل براگا 2-0 شد، گل پیروزی مقابل برلین را به ثمر رساند و در ناپولی گل او باعث برتری 2-1 او در پیروزی 3-2 شد. آن شب او را با دیگو مارادونا مقایسه کردند.
بلینگهام گفت: «این مقدار کمی است. اما با هدف را خوب در را مکان، اجتناب ناپذیر بود. از این گذشته، برای بسیاری این مقایسه تملق آمیز دیگری بود. او را با رائول، زیدان و رونالدو مقایسه می کنند. و جرمین دفو، اگرچه او و ژوزلو (یا پیتر کروچ که بلینگهام او را صدا می کند) با هم احمق می کنند. او حتی با آلفردو دی استفانو مقایسه شد، بازیکنی که تاریخ مادرید را برای همیشه تغییر داد و همه کارها را انجام داد. رامون بسا در ال پایس نوشت: او یک تکنواز است که می تواند کل ارکستر باشد.
در شروع ال کلاسیکو او بهترین گلزن لالیگا بود، سه پاس گل داد، بیش از هر کس دیگری در دوئل پیروز شده بود – گاوی اکنون در صدر است – و دلیلی وجود دارد که او بیشترین خطا را در اسپانیا دارد. شنبه آخرین ضربه او در این بازی بود: ضربه سر دفاعی. این فقط اهداف نیست. این همه چیز است، به خصوص شخصیت، امنیت: “رهبری در 20 سالگی” همانطور که آنچلوتی بارها و بارها می گوید. روشی که دیگران او را در آغوش می گیرند و تسلیم او می شوند. رائول گفت که هرگز چنین چیزی را ندیده است و این قبل از بازی کردنش بود. قبلاً در ارائه او گنجانده شده بود. در این جشن حضور دارد، به نوعی نمادین: پروردگار همه چیزهایی که او بررسی می کند. در بازی ها وجود دارد. بدون اعصاب، این فقط یک بازی است. یکی که او در آن بسیار بسیار خوب است.
بلینگهام، لعنتی. باور کردنش سخت بود، و این مظنونان معمولی نیستند که این چیزها را می گویند. آنها فوتبالیست هستند در رئال مادرید، به خاطر بهشت. این هست آنها نگاه کن به اوآنها با بهترین ها مقایسه می کنند و از آنچه هر روز می بینند شوکه می شوند. وینیسیوس جونیور گفت: «هواداران ما به کریستیانو رونالدو عادت کردند، حالا جود را دارند. او به تازگی وارد شده و انگار برای همیشه اینجا بوده است. این تصادفی نیست: او یک پسر برتر، یک استعداد استثنایی است.» توییت های او را بررسی کنید: “به سادگی متفاوت” – دیوید آلابا. “HIM” – تیبو کورتوا. “پسر” – ابراهیم. ایموجی های سر در حال انفجار رودریگو.
و اگر کمی علنی به نظر می رسد، برای اثبات آن: در حالی که بلینگهام در پایان اولین ال کلاسیکو، هم تیمی های خود را به 150 هوادار بالای سکوها هدایت می کرد، مودریچ با پوزخند بزرگی به سمت او آمد و فریاد زد: “چه برای یک نشانه.” (ing)! چه نشانه ای!» آنچلوتی او را «ستاره ای که اینجا افتاد» نامید. او از رودیگر خواست که این کار را دوباره انجام دهد.