افاین بهترین اختلال برای انگلیس بود. اختلال ارتدکس اختلال آرامش بخش. تغییر پارادایم ریتمیک آرام. با «رانچی»، جو روت پاکت نامه را فشار داد، اما این کار را با دقت انجام داد و در روز افتتاحیه با هوای مردی که به مکانی عمیق و آشنا میرسید مبارزه کرد و بار دیگر عمق و غنای استعداد شگرف خود را احساس کرد.
روت به مدت پنج ساعت و 12 دقیقه در انبوه چیزها بود، از یک صبح ناآرام که دریانوردان هندی را دیدند که میپرند و به یاشاسوی جیسوال میپیوندند و در نور غروب برخی از پاهای خود را برای غروب آفتاب انجام میدهند. او 226 توپ را برای 106 نه اوت خود به ثمر رساند، 48 تک گل به ثمر رساند و طیف کاملی از نگاه های دقیق خفاش را در مقابل اسپینرها آزمایش کرد.
این یک صد آزمون واقعاً درجه یک بود و به دلایلی بسیار فراتر از مهارت و تمرکز مورد نیاز بود. حتی، باور کنید یا نه، گفتگوی عصرانه درباره بازبال رسیده را پشت سر بگذارید، بازبالی که اکنون در حال تراوش و تراوش و رشد پیچیدگی، بالغ تر و غنی تر از باکتری های خود است.
نظریه ای وجود دارد مبنی بر اینکه روت قهرمان واقعی دوران بازبال است زیرا علیرغم اینکه یک ستاره مطلق و کاپیتان سابق است، او کاملاً نفس خود را کنار گذاشته و چیزهای جدید را بدون هیچ سؤالی پذیرفته است، حتی اگر آنها اغلب چنین کرده باشند. چیزهای بد با او مقایسه می شود.
غیرقابل انکار مقدار مشخصی از وجود دارد – چگونه این را قرار می دهید؟ – مزخرفاتی که با حال و هوای اساسی بازی Bazball همراه است، چیزهایی که Root را آنقدر درگیر کریکت می کند که هرازگاهی دچار کریکت نشود. او هرگز حتی زمانی که انگلستان شکست خورد و حتی زمانی که برداشت خودش از سبک داستان بزرگتر شد، نگذاشت و استانداردهایش را پایین نیاورد.
از یک طرف، بازی بعد از کاپیتانی همیشه چیزی نزدیک به یک میلیون پوند برای هر سالی که بتوانید آن را بسازید، ارائه نکرده است، که، همانطور که یک مرد بزرگ زمانی گفت، باید درد شغل را کاهش دهد. اما کاپیتانی را فراموش کنید. روت در دو سال گذشته یک حرفه ای بزرگ و پر سر و صدا بوده است، یکی از بهترین وینگرهای تمام دوران.
در این لحظه، فقط یک لحظه فوقالعاده بود که یک صد گل شکستناپذیر را به ثمر رساند: اول ضربه زدن به چیزی که به نظر یک تخلف بیمصرف قبل از ناهار به نظر میرسید، در حال حاضر 2-1 در سری بازیها شکست خورده بود و بعد از سه ماه دویدن ضعیف شروع به تزلزل کرد.
تماشای آن نیز زیبا بود، به نحوی که سایهها و سایههای عمیقتر را در این قالب برجسته میکرد، نوعی از اینینگها که شما را به تسلیم راحت با تلنگرها و خلاصههایشان میکشاند. روت آنقدر سریع به عقب یا جلو میرفت که به نظر میرسید طول هر زایمان از قبل با یکدیگر توافق شده بود. او دقیقاً به این دلیل بازی می کرد که زمین آن را ایجاب می کرد و آنقدر راحت و طبیعی این کار را انجام داد که به نظر می رسید خفاش امتداد بازوهای او بود و حرکات کاملاً متعلق به او بود.
بهترین چیز برای روت این واقعیت است که اینینگ های او به انگلیس در این بازی فرصت داد، اگرچه فقط یک نابغه بازبال می تواند روی آن امتیاز پیش بینی کند. این تیم بی ثبات است – که به عبارت دیگر، واقعاً خوب نیست – اما آنقدر به روش های خود متعهد است که بدون توجه به نتیجه نهایی، همچنان روزها، جلسات و ساعت ها را می برد.
حالا البته لازم است کمی در مورد بازبال صحبت کنیم، زیرا حتی اگر بازی بازبال وجود نداشته باشد، آنچه باقی می ماند باید با نبود بازبال، سوراخ بازبال شکل، و آنچه که این حفره در مورد واقعی به ما می گوید نشان داده شود. یک تاپیک می گوید تعریف شدن بازی بازی است.
در اینجا می توانید تصور کنید که چقدر بازی با انگلیس باید آزاردهنده باشد زیرا داستان همیشه باید مال ما باشد. تماشا کنید که ما به طور عمومی ایده تمرین کردن و سپس باخت با 400 دوش را رد می کنیم. ولی اشکالی نداره چون نمیتونی قسمت های خوب بازی بازبال رو بگیری و بعد قسمت های بد رو هم دوست نداشته باشی! چرا؟!! نمیدانم! این دقیقاً همان چیزی است که مردم می گویند!
و چه برنده شویم و چه ببازیم، این فضا را پر می کنیم و اساساً سعی می کنیم با ایجاد بزرگترین سروصدا، کریکت آزمایشی را دوباره پر کنیم، مانند بچه های مدرسه ای در ساحل کرالا با صدای بسیار بسیار بلند که در مورد مردم محلی عالی صحبت می کنند. (کسانی که از شما متنفرند) هستند و چقدر دوست دارند تمام شب به نواختن گیتار گوش کنند.
هرگز برنگرد. چنین زمینی بود. در یک نقطه، WG Grace به دلیل مسدود کردن سه تیرانداز متوالی (آن زمانها سادهتر بود، تلویزیون پخش جریانی نداشت) با صدای بلند در لردز تشویق شد. در اینجا بن استوکس درست قبل از ناهار از جلوی مچ پا ضربه خورد. در هر دو طرف، روت با موفقیت چیزی را که شبیه یک فروپاشی سریع و سریع انگلستان بود خلع سلاح کرد.
هیچ جاسپریت بومرا کمکی نکرد، و نه کنار گذاشتن قیچی، زیرا به نظر کار درستی در آن زمین بود. اما مطمئناً همچنین به این دلیل که او اغلب به آن نیاز ندارد، جدا از تاکتیکهای بازی شدید.
روت فقط میداند چگونه با این موقعیتها کنار بیاید و این اساساً به معنای روت بودن است، به یاد داشته باشید که او قبلاً به عنوان کاپیتان کریکت تهاجمی و برنده بازی کرده است، فقط که بقیه اعضای تیم نتوانستند با او برابری کنند. شاید روهیت شارما میتوانست در ابتدای ناهار، قبل از شراکت دیرهنگام، قدرتمند و بیوقفه با اولی رابینسون، که به راحتی خلع سلاح شد، فشار بیشتری بر روت و بن فوکس وارد کند. زمین یا صاف بود یا صاف به نظر می رسید زیرا روت آن را خفه کرده بود. اما این کاملاً روز او بود.